زهرا شیرزور علی ابادی؛ مهدیه کاری
چکیده
در دهههای قبل، خریدهای مصرفکننده به منظور دستیابی به کالاها و خدمات، مورد نیاز بود. امروزه، مصرف کنندگان با خرید کالاها، نیازهای روانشناختی خود را برآورده میکنند. مصرفکنندگان با بهنمایشگذاشتن شخصیت یا تقویت عزت نفس خود، محصولات را خریداری میکنند؛ به عبارتی کالای خریداریشده، به کالایی برای نشاندادن وجهه ...
بیشتر
در دهههای قبل، خریدهای مصرفکننده به منظور دستیابی به کالاها و خدمات، مورد نیاز بود. امروزه، مصرف کنندگان با خرید کالاها، نیازهای روانشناختی خود را برآورده میکنند. مصرفکنندگان با بهنمایشگذاشتن شخصیت یا تقویت عزت نفس خود، محصولات را خریداری میکنند؛ به عبارتی کالای خریداریشده، به کالایی برای نشاندادن وجهه اجتماعی، تبدیل شدهاست. این مطالعه جهت بررسی عوامل مؤثر بر تغییر گرایش رفتار مصرفی مصرفکننده درمورد محصولات تجملی انجام شدهاست. در این مطالعه تلاش شدهاست ارتباط متغیرهایی همچون: کیفیت ادراکشده، وضعیت اجتماعی ادراکشده، نگرش، ادارک از برند و تصویر ذهنی، با رفتار مصرفی مصرفکننده برای کالاهای تجملی، با اثر تعدیلگر (خودبینی) مورد مطالعه قرار گیرد. به این منظور، پرسشنامه استاندارد بومیشدهای بین 384 نفر در شهر مشهد توزیع شد. این تحقیق به روش توصیفی- پیمایشی با روش نمونهگیری احتمالی از نوع تصادفی ساده انجام شدهاست. برای روابط بین متغیرها، از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شدهاست. نتیجه تجزیه و تحلیل، نشان میدهد که اثر اجتماعی ادراکشده، ادراک از برند، نگرش مصرفکننده و کیفیت خدمات، با عوامل مؤثر با قصد خرید مصرفکننده، ارتباط دارند. درحالیکه تصویر ذهنی و خودبینی، تأثیر معناداری بر انگیزه خرید ندارند. از طرفی بین متغیرهای مستقل، تأثیر ادراک از برند نسبت به سایر متغیرها بر قصد خرید بیشتر بوده است. علاوه بر خودبینی، تعاملات بین متغیرهای مستقل، ادراک از برند و اثر اجتماعی و متغیر وابسته، رفتار خرید مصرفکننده را تعدیل نمیکند.
سیمین فرو غ زاده؛ ندا عیدگاهیان
چکیده
این روزها اسکان غیررسمی به نمادی از فقر و آسیبهای اجتماعی بدل شده است. مقالهی حاضر با اتکا به رویکرد کیفی و با تحلیل مصاحبههایی با 25 شهروند مشهدی - که به روش نمونهگیری نظری برگزیده شده بودند-، انجام شده، در صدد واکاوی ادراک و تفسیر شهروندان مشهدی نسبت به سکونتگاههای غیررسمی و ساکنان این اجتماعات است. این تحلیل نشان داد ...
بیشتر
این روزها اسکان غیررسمی به نمادی از فقر و آسیبهای اجتماعی بدل شده است. مقالهی حاضر با اتکا به رویکرد کیفی و با تحلیل مصاحبههایی با 25 شهروند مشهدی - که به روش نمونهگیری نظری برگزیده شده بودند-، انجام شده، در صدد واکاوی ادراک و تفسیر شهروندان مشهدی نسبت به سکونتگاههای غیررسمی و ساکنان این اجتماعات است. این تحلیل نشان داد مشارکتکنندگان ذهنیت و تلقی اجتماعی متنوعی از ساکنانِ های غیررسمی دارند. گروهی آنها را بهعنوان افرادی مهربان و دلسوز، ساده زیست، کم توقع، سخت کوش و مورد اعتماد میشناسند و گروهی دیگر آنها را دروغگو، تنبل، خلافکار، خشن، بی هدف و غیرقابل اعتماد میپندارند. مشارکتکنندگان از وجود مشکلات مختلف خانوادگی، کالبدی و مسکن، اعتیاد به مواد مخدر، جمعیتی، اجتماعی و فرهنگی، آموزشی، اخلاقی، امنیتی، بهداشتی، اقتصادی، فرهنگی و تفریحی، سیستم دولتی و زیرساختی و مسائل کودکان اطلاع داشته، برای این مشکلات تبیینهای درونی یا بیرونی نیز دارند. برآیند پیشنهادهای مشارکتکنندگان برای رفع یا تقلیل مشکلات، آن است که اتکای صِرف بر ظرفیت و حمایت سازمانهای دولتی کافی نیست و رفع این مشکلات نیازمند مشارکت و ارتباط میان سه سطح میانه (تشکلهای مردم نهاد)، خرد (ساکنان منطقه) و کلان (حاکمیت و سیاستگذاری دولتی) است.