زبان و ادبیات فارسی
روح الله دانشیار؛ محمد بهنام فر؛ سیدمهدی رحیمی؛ حامد نوروزی
چکیده
با توجه به اهمیت گویش هزارگی که از مهمترین و قدیمیترین گویشهای خراسان بزرگ است و با عنایت به کاربرد کنایات در گویشها که از جنبههای زبانشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی حائز اهمیت است، در این جستار کوشیدهایم به این پرسشها پاسخ دهیم که نقش جاندارانگاری واژه "دل" در ترکیبات و تعبیرات کنایی گویش هزارگی، در چه حد است و آیا ...
بیشتر
با توجه به اهمیت گویش هزارگی که از مهمترین و قدیمیترین گویشهای خراسان بزرگ است و با عنایت به کاربرد کنایات در گویشها که از جنبههای زبانشناسی، روانشناسی و جامعهشناسی حائز اهمیت است، در این جستار کوشیدهایم به این پرسشها پاسخ دهیم که نقش جاندارانگاری واژه "دل" در ترکیبات و تعبیرات کنایی گویش هزارگی، در چه حد است و آیا میشود جاندارانگاری "دل" را در ترکیبات و تعبیرات کنایی طبقهبندی کرد؟ برای پاسخ به این پرسشها، جاندارانگاری واژه دل را که از واژههای محوری در این گویش است، در کنایات گویش هزارگی بررسی و تحلیل کردهایم. این پژوهش با روش توصیفی و با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد ترکیبات و تعبیرات کنایی "دل" در گویش هزارگی، دارای "انسانانگاری"، "حیوانانگاری" و "انسان/ حیوانانگاری" است و از این میان، انسانانگاری دل، بسامد و اهمیت بیشتری دارد؛ حتی در انواع دیگر جاندارانگاری نیز رد پای انسان خیلی برجسته است که بیانگر قدرت تخیل گویشوران این گویش است که برای پدیدههای بیروح، روح قائل میشوند و دل را مانند انسان، حیوان و موجودات زنده قلمداد میکنند.