کرامت الله زیاری؛ رباب ملکی؛ ابراهیم معمری
چکیده
پایداری اجتماعی، میتواند بهعنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین ابزار در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای شهری محسوب شود. در این رابطه بین ابعاد توسعه پایدار، بعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته میشود. توجه به رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن در برنامههای توسعه باعث افزایش کیفیت زندگی مردم میشود. هدف ...
بیشتر
پایداری اجتماعی، میتواند بهعنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین ابزار در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای شهری محسوب شود. در این رابطه بین ابعاد توسعه پایدار، بعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته میشود. توجه به رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن در برنامههای توسعه باعث افزایش کیفیت زندگی مردم میشود. هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی در شهرستانهای استان خراسان شمالی است. برای مشخص شدن سطح پایداری اجتماعی، از الگوی تصمیمگیری چندمعیاره ترکیبی واسپاس استفاده شد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی میباشد. شاخصهای مورد مطالعه از طریق مطالعات کتابخانهای و استفاده از سالنامه آماری استان استخراج شد. بر پایه یافتههای پژوهش، شاخصهای پایداری اجتماعی در قالب مدل واسپاس نشان میدهد که شهرستان بجنورد با امتیاز 856/0، بالاترین و مطلوبترین شرایط را از نظر پایداری اجتماعی دارا میباشد و شهرستان اسفراین با امتیاز 009/0، نامطلوبترین شرایط را از نظر شاخصهای پایداری اجتماعی بهخود اختصاص داده است. همچنین نتایج نشان میدهد که همبستگی معنیداری بین ضریب (Q) توسعه پایدار اجتماعی و شمار جمعیتی شهرستانهای استان وجود دارد. در واقع، توزیع و نحوه تخصیص منابع و منافع که مهمترین عامل بهشمار میرود و رابطه جمعیت و توسعه را تعریف میکند، در شهرستانهای استان متعادل نبوده است. لذا پژوهش حاضر، نگاه ویژه مسؤولان و مدیران شهری را در سطوح مختلف تصمیمگیری و در نظر گرفتن شرایط وضع موجود، جهت توسعه زیرساختها و توجه به توزیع عادلانه امکانات و خدمات در بخشهای مختلف، بهگونهای که تمامی شهروندان در شهرها و روستاهای مختلف استان به این خدمات و زیرساختهای پایداری اجتماعی دسترسی داشته باشند، میطلبد.
محمداجزا شکوهی؛ محمد اسکندری ثانی؛ جواد محمد آبادی
دوره 11، شماره 1 ، آذر 1395، ، صفحه 105-125
چکیده
رویکرد عمده برنامه ریزی و مدیریت شهری ایران، متأثر از مکتب برنامه ریزی سنتی با محوریت طرح جامع است که غالباً در آن ابعاد توسعه فیزیکی، آرایش و انتظام کالبدی شهر، بر ابعاد اجتماعی شهروندی تقدم دارد. با این که طرح های جامع در ایران با هدف زمینه سازی رشد کالبدی موزون شهرها تدوین می شوند، اما عملاً نه تنها انرژی و هزینه های بسیاری ...
بیشتر
رویکرد عمده برنامه ریزی و مدیریت شهری ایران، متأثر از مکتب برنامه ریزی سنتی با محوریت طرح جامع است که غالباً در آن ابعاد توسعه فیزیکی، آرایش و انتظام کالبدی شهر، بر ابعاد اجتماعی شهروندی تقدم دارد. با این که طرح های جامع در ایران با هدف زمینه سازی رشد کالبدی موزون شهرها تدوین می شوند، اما عملاً نه تنها انرژی و هزینه های بسیاری را بر اقتصاد شهری تحمیل می کنند، بلکه اغلب بخش عمده ای از اهداف آن ها هرگز محقق نمی شود. بنابراین گذار از الگوی برنامه های جامع شهری به سمت برنامه ریزی راهبردی با توجه به خاصیت ترکیبی، انعطاف پذیر بودن و پویایی آن در جهت حل مسائل و مشکلات و سازگاری با تحولات آینده ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر، با هدف تدوین استراتژی های توسعه بیرجند به نگارش درآمده است. بنابراین ابتدا توسعه ی شهر در قالب برنامه ریزیِ راهبردی و بر پایه ی فرایندی مشارکتی با مشارکت ذی نفعان شهری (کارشناسان و مدیران) ارزیابی شده و جهت تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهر و تدوین استراتژی های توسعه، الگو SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز روش QSPM به کار رفته است. نتایج حاصل از روش SWOT نیز نشان دهنده موقعیت تدافعی شهر بیرجند به لحاظ برخورداری از شاخص های راهبرد CDS است و این یعنی بدترین وضعیت ممکن، چراکه از یک طرف با ضعف ها و از طرف دیگر با تهدیدها روبه رو است و در ادامه استراتژی های مناسب برای برون رفت از این وضعیت، تدوین و سپس با استفاده از مدل QSOM اولویت بندی شد.The main approach to urban management and planning in Iran is influenced by the school of traditional scheduling with a focus on the master plan in which, most often, the physical development dimensions, arrangement and physical layout of the city takes precedence on the social dimensions of citizenship. Although, the major goal of designing comprehensive master plans in Iran is to provide and to facilitate harmonious physical growth, it practically takes not only a lot of energy and imposes heavy costs on urban economy, but also a large part of its objectives might never be achieved. Accordingly, transition from urban master plans to strategic planning, with respect to its combined flexibility and dynamic properties, seems necessary to solve problems and to adapt to future changes. The purpose of the present study is to design development strategies for Birjand City. So first, with participation of city stakeholders (professionals and managers), urban development was assessed based on strategic planning framework in a collaborative process. Then, SWOT model was used to analyze internal and external factors influencing Birjand and to provide development strategies, and also to prioritize given strategies QSPM model was employed. The results of the SWOT model indicated that in terms of CDS indices, Birjand was placed in a defensive situation which meant having the worst possible condition, because on the one hand it is facing with weaknesses and on the other hand it is encountering threatening factors. To solve this situation, appropriate strategies were developed and then were prioritized by the QSOM model.
محسن انصاری ارجمند؛ سید مصطفی حسینی؛ گلشن کاویان پور
دوره 10، شماره 3 ، خرداد 1395، ، صفحه 7-30
چکیده
یکی از مفاهیم مطرح در حوزه مطالعات اجتماعی و شهری، موضوع سرمایه اجتماعی است که در دهه های اخیر به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های رشد و توسعه اجتماعی مطرح است به طوری که امروزه، مؤلفه های سرمایه اجتماعی از قبیل مشارکت، آگاهی، انسجام، اعتماد و شبکه اجتماعی نه تنها در یک جامعه توسعه را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه وجود این مؤلفه ها ...
بیشتر
یکی از مفاهیم مطرح در حوزه مطالعات اجتماعی و شهری، موضوع سرمایه اجتماعی است که در دهه های اخیر به عنوان یکی از مهم ترین شاخصه های رشد و توسعه اجتماعی مطرح است به طوری که امروزه، مؤلفه های سرمایه اجتماعی از قبیل مشارکت، آگاهی، انسجام، اعتماد و شبکه اجتماعی نه تنها در یک جامعه توسعه را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه وجود این مؤلفه ها خود عین توسعه است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه و جامعه آماری، ساکنان محلات منطقه 3 شهر مشهد می باشد که برای بررسی سرمایه اجتماعی در محلات مورد نظر، 16 شاخص مورد بررسی از طریق مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و سپس از روش تاپسیس برای اولویت بندی محلات استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که در میان محلات مورد مطالعه، به ترتیب چهار محله (1، 9، 8 و4) با ضریب اولویت 61/0 در بالاترین سطح برخورداری و بهترین وضعیت را در بین محلات دیگر دارند، سپس شش محله (2، 5، 13، 3، 7 و 10) با ضریب اولویت 43/0 سطح نیمه برخوردار و پنج محله (6، 12، 11، 15 و 14) با ضریب اولویت 24/0، پایین ترین سطح برخورداری از لحاظ شاخص های مورد بررسی را به خود اختصاص دادند. Social capital is one of relevant concepts in the field of social and municipal studies that, in recent decades, is discussed as one of the most important indicators of social growth and development. Today, social capital components such as participation, knowledge, integrity, trust and social network, not only entail development in a society but also their existence itself is exact development. Nowadays, it is taken for granted that attaining development, civil society, universal criteria and a suitable place for social living is not possible without social capital. Therefore, in modern society, getting development without social capital will be unachievable because without it, the use of other capitals will not be optimal. This Study is applied and adopts a descriptive-analytic method. Required data is obtained through a questionnaire. Statistical population contains residents of the region 3 in Mashhad city. To Examine Social Capital in supposed Neighborhoods of the City, 16 Parameters of the Model were used and then the TOPSIS Weighted Shannon Entropy as a Multi-Criteria Decision-Making method. The Results of the Study Show that from among studied neighborhoods, respectively, four neighborhoods (1, 9, 8, 4) with Coefficient of 0.61 have the Highest level of enjoyment and the best Situation. Then six neighborhoods (2, 5, 13, 3, 7 and 10), with Coefficient of 0.43, comprise semi- enjoyed level, and finally five neighborhoods (6, 12, 11, 15 and 14) with Coefficient of 0.24, constitute the Lowest level of enjoyment according to studied criteria.
سعید کامیابی؛ ندا میرزائی
دوره 10، شماره 2 ، اسفند 1394، ، صفحه 119-141
چکیده
از آغاز تاریخ، بشر تحت تأثیر اقلیم قرار داشت و به همین دلیل، انسان اولین پناهگاه را به منظور حفاظت در برابر عناصر اقلیمی بنا نمود. با گذشت زمان و پیشرفت فناوری بسیاری از کشورها، از جمله ایران، سعی نمودند با معماری همساز با اقلیم، فضای آسایش ایجاد کنند. معماری و اقلیم، دو سیستم انسان ساخت و طبیعی هستند که تأثیرگذاری تنگاتنگی بر یکدیگر ...
بیشتر
از آغاز تاریخ، بشر تحت تأثیر اقلیم قرار داشت و به همین دلیل، انسان اولین پناهگاه را به منظور حفاظت در برابر عناصر اقلیمی بنا نمود. با گذشت زمان و پیشرفت فناوری بسیاری از کشورها، از جمله ایران، سعی نمودند با معماری همساز با اقلیم، فضای آسایش ایجاد کنند. معماری و اقلیم، دو سیستم انسان ساخت و طبیعی هستند که تأثیرگذاری تنگاتنگی بر یکدیگر دارند، به نحوی که بررسی چگونگی تأثیر عناصر اقلیمی و بازخوردهای آن بر معماری امری اجتناب ناپذیر است. به طور کلی عواملی مانند چگونگی تابش آفتاب، دمای حاصله از تابش خورشید، رطوبت هوا و میزان بارندگی و در مجموع وزش بادهای مختلف در مسائل اقلیم دخالت دارد و محیط زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد که این عناصر، محدودیت هایی را نیز در زمینه معماری به همراه دارد. در این مقاله با استفاده از روش های اقلیمی به تجزیه و تحلیل اقلیم مشهد پرداخته شده است برای این کار از آمار سازمان هواشناسی در یک دوره 30 ساله (از سال 1984 تا 2014) استفاده شد. نتایج بدست آمده از نمودار آمبروترومیک و میزان دما و بارش باران نشان داد که مشهد در اقلیم سرد و خشک قرار گرفته است. هدف از این مقاله بررسی شرایط اقلیمی شهر مشهد با استفاده از شاخص های آسایش حرارتی ماهانی، اولگی، اوانز و گیونی و به تبع آن بررسی راهکارها و پیشنهادهای مناسب در زمینه سازگاری بیشتر اقلیم و معماری و توسعه پایدار می باشد. امید است تا نتایج این مقاله بتواند در زمینه معماری و ساخت بناهای جدید در این شهر مفید واقع گردد.
مهدیه خراشادی زاده؛ مرتضی اسماعیل نژاد
چکیده
زنان روستایی، عامل بسیار مهمی در تحقق توسعه ی پایدار می باشند. رسیدن به توسعه ای برابر و پایدار در جامعه بدون در نظر داشتن زنان روستایی کشور، امری دست نیافتنی خواهد بود. حضور زنان در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و برنامه ریزی جهت گسترش مشارکت آنان، بویژه در زمینه های اقتصادی، شرطی لازم برای توسعه ی پایدار است. در این راستا هدف این مقاله، ...
بیشتر
زنان روستایی، عامل بسیار مهمی در تحقق توسعه ی پایدار می باشند. رسیدن به توسعه ای برابر و پایدار در جامعه بدون در نظر داشتن زنان روستایی کشور، امری دست نیافتنی خواهد بود. حضور زنان در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و برنامه ریزی جهت گسترش مشارکت آنان، بویژه در زمینه های اقتصادی، شرطی لازم برای توسعه ی پایدار است. در این راستا هدف این مقاله، بررسی نقش و میزان مشارکت زنان در الگوهای توسعه روستای خراشاد می باشد. این پژوهش از نظر ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است که در روش توصیفی، داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و عملیات میدانی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. در روش تحلیلی، با توجه به فرضیه های پژوهش، از آزمون های آماری تحلیل واریانس و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش زنان روستای خراشاد می باشد که 65 نفر از زنان با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده و پرسشنامه در بین آنها توزیع گردید. یافته های به دست آمده از این پژوهش حاکی از بالا بودن نقش و جایگاه زنان روستای خراشاد در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و ... است و نقش و مشارکت فعال و سازنده ای در گام های گوناگون توسعه روستای خراشاد دارند. زنان این روستا، در بیشتر فعالیت های روستایی (کشاورزی، دامداری، باغداری، صنایع دستی بویژه قالیبافی، توبافی (پارچه بافی سنتی) اشتغال داشته به طوری که تعاونی روستایی زنان خراشاد یکی از فعال ترین تعاونی های روستایی در سطح استان شناخته شده و باعث شده است که خراشاد به عنوان نخستین روستای هدف صنایع دستی کشور از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری معرفی شود. بیشتر زنان خراشاد، از نظر سطح تحصیلات در سطح متوسط به بالا قرار دارند که با توجه به سطح تحصیلاتشان، هیچ گونه تفاوتی در میزان مشارکت آنها در روستا دیده نمی شود و به دلیل فرهنگ حاکم بر این روستا، پذیرش مشارکت همه جانبه زنان روستا در فرایند توسعه روستا از طرف مردان قابل قبول است.