مقاله پژوهشی
علی آهنگ؛ مهدی جلالی
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 7-30
چکیده
میرزامحمد بن محمدرضای قمی مشهدی (م. حدود 1125ق.) صاحب تفسیر معروف "کنزالدقائق و بحرالغرائب" از علمای دوره صفویه است که آثار متعددی در زمینه های قرآنی، فقهی و کلامی از وی به یادگار مانده است. از شاخصه های اصلی عصر مؤلف، نهضت فارسی نویسی و غلبه دیدگاه اخباری و پیدایش آثار و تفاسیر روایی می باشد. میرزامحمد مشهدی نیز از یک سو تلاش نموده ...
بیشتر
میرزامحمد بن محمدرضای قمی مشهدی (م. حدود 1125ق.) صاحب تفسیر معروف "کنزالدقائق و بحرالغرائب" از علمای دوره صفویه است که آثار متعددی در زمینه های قرآنی، فقهی و کلامی از وی به یادگار مانده است. از شاخصه های اصلی عصر مؤلف، نهضت فارسی نویسی و غلبه دیدگاه اخباری و پیدایش آثار و تفاسیر روایی می باشد. میرزامحمد مشهدی نیز از یک سو تلاش نموده است همسو با این رویکرد علمی و فرهنگی، دو تفسیر روایی تبیان سلیمانی به فارسی و کنزالدقائق و بحرالغرائب را به عربی سامان دهد و از دیگر سو، با فاصله گرفتن از دیدگاه اخباری ها، اندیشه های اصولی را در تفسیر دخیل سازد. در این نوشته ضمن بیان شرح حال مفسر، به معرفی تفسیر تبیان سلیمانی و شیوه ی تفسیری وی پرداخته و آنگاه نگاهی اجمالی به نسخه های خطی تفسیر خواهیم داشت.Abstract“Mirza Mohammad ibn Mohammad Reza Qummi Mashhadi” (Died about 1125 AH) is a scholar of the Safavid period (12th century AH) and master of famous interpretation “Kanz aldqayeq va Bahr alghrayb”. He has left numerous works in the fields of Quran, jurisprudence and theology. The main characteristic of the author’s era, is the movement of Persian language and dominance of predicative approach and occurrence of narrative interpretations and works. Mirza Mohammad Mashhadi in line with this scientific and cultural approach, produces two narrative interpretations of “Tebyan-e Soleimani” in pershian and “Kanz aldqayeq va Bahr alghrayb” in Arabic. In this paper, providing a brief biography of the interpreter, we will introduce the interpretation of “Tebyan-e Soleimani” and the commentator interpretive style. And we will have an overview in the manuscripts of the commentary.
مقاله پژوهشی
مفید شاطری؛ عمران راستی
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 31-58
چکیده
چوقف با کارکردهای متنوع خود و جایگاه ویژه اش در فرهنگ تشیع از جنبه های مختلف جامعه شناختی، اقتصادی، تاریخی، کالبدی، فرهنگی، سیاسی و غیره می تواند مورد بررسی قرار گیرد. موقوفات در تأسیس و تداوم حیات نهادها و مراکز دینی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی عام المنفعه تأثیر فراوانی داشته و منشأ اثرات فراوان بوده اند. در این پژوهش ...
بیشتر
چوقف با کارکردهای متنوع خود و جایگاه ویژه اش در فرهنگ تشیع از جنبه های مختلف جامعه شناختی، اقتصادی، تاریخی، کالبدی، فرهنگی، سیاسی و غیره می تواند مورد بررسی قرار گیرد. موقوفات در تأسیس و تداوم حیات نهادها و مراکز دینی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی عام المنفعه تأثیر فراوانی داشته و منشأ اثرات فراوان بوده اند. در این پژوهش که به کمک شیوه اسنادی و با رویکردی تاریخی تهیه شده، سعی بر این بوده تا تأثیرات اجتماعی - فرهنگی وقف در دو بخش اثرات مستقیم و غیرمستقیم مورد کنکاش قرار گیرد. نتایچ بازخوانی اولیه اسناد مربوطه، بیانگر تنوع کارکردی نهاد وقف و مصارف موقوفات در فرهنگ تشیع به طور عام و در محدوده مورد مطالعاتی، به طور خاص است و این ویژگی، نهاد وقف را در مذهب تشیع نسبت به وقف و موقوفات در سایر مذاهب، متمایز و ممتاز می سازد. پشتوانه مالی موقوفات ضمن تأثیرات مستقیم در حوزه های متعدد ازجمله در حوزه بیان و نشر معارف دین اسلام و مذهب تشیع، به انسجام اجتماعی، افزایش امنیت اجتماعی و همدلی و همگرایی بیشتر در بین مردم، به خصوص در جامعه تشیع منطقه شرق ایران به عنوان یک منطقه مرزی، کمک مؤثری نموده است. نهاد وقف هم چنین با تحکیم، تثبیت و تقویت پایگاه های تشیع ازجمله مساجد، حسینیه ها، مراسم مذهبی از قبیل عزاداری و تأسیس و اداره مدارس علوم دینی در خاور ایران به افزایش قلمرو مؤثر ملی در دوره حکومت های شیعی و حفظ و تقویت قلمروهای ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی تشیع انجامیده است.Waqf with its various functions and its special position in the Shi›ite culture can be investigated from various aspects of sociological, economic, historical, physical, cultural, political, and so on. Waqf has been very influential in the establishment and continuity of institutions and religious, religious, cultural, economic, and social centers of the welfare community and has been the source of many influences. In this research, in a documentary and historical approach, it has been tried to investigate the effects of social and cultural Waqf in two parts of direct and indirect effects. The initial readings of the relevant documents indicate the functional diversity of the waqf institution and the expenditures of the endowments in the Shi›i culture, and in particular in the field of study. This feature distinguishes the waqf entity in the Shi›a religion in relation to waqf and endowments in other religions. The financial backing of the endowments, while having direct effects on issues such as the dissemination of the teachings of the religion of Islam and the Shiite religion, contributes significantly to social cohesion, increased social security and empathy and convergence among the people, especially in the Shia community of the eastern region as A borderland. Waqf also consolidates, consolidates and strengthens Shiite bases including mosques, Husayniyahs, religious ceremonies such as mourning and the establishment and administration of religious scholar schools in the east of Iran to increase the effective national territory during Shi›a rule and to preserve and strengthen geopolitical territories and the ideology of Shiism.
مقاله پژوهشی
سمیه عربی؛ محبوبه سلیمان پورعمران
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 59-80
چکیده
هدف این تحقیق بررسی نقش سبک زندگی اسلامی بر ارتقای میزان سرمایه اجتماعی در دانشگاه است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی و به لحاظ تبیین رابطه، از نوع همبستگی محسوب میگردد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد به تعداد 1874 نفر بوده که مطابق جدول مورگان ...
بیشتر
هدف این تحقیق بررسی نقش سبک زندگی اسلامی بر ارتقای میزان سرمایه اجتماعی در دانشگاه است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی و به لحاظ تبیین رابطه، از نوع همبستگی محسوب میگردد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد به تعداد 1874 نفر بوده که مطابق جدول مورگان 320 نفر به صورت نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس و بولن (2000) و پرسشنامه سبک زندگی اسلامی کاویانی آرانی (1388) بود. روایی ابزار از نوع صوری و محتوایی بود که مورد تأیید خبرگان قرار گرفت و پایایی آن به روش ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 92/0 و 80/0 برآورد شد. روش تحلیل دادهها، آزمون های توصیفی و استنباطی شامل کولموگروف، همبستگی پیرسون و رگرسیون بود و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 صورت گرفت. نتایج نشان داد که بعد مالی، سلامت و زمان شناسی سبک زندگی اسلامی بر میزان سرمایه اجتماعی تأثیر ندارد. بنابراین هشت بعد دیگر در ابعاد امنیتی، اجتماعی، باورها، عبادی، اخلاقی، خانوادگی، تفکر و علم و سبک زندگی اسلامی در صورت رشد و بهبود، توانایی بالا بردن سطح سرمایه اجتماعی در دانشجویان دانشگاه را دارد.Choosing a different style of life follow results that in some cases led to the emergence of a lot of damage doctrinal, moral and social communities, and in other cases led to the development of scientific, economic and cultural brings to them. With the increasing religiosity in society and the practice of religion, the wealth of social capital is also increasing. The main perpuse of this study is evaluating the impact of Islamic life style on social capital. For collecting data a standard questionnaire applied and classification sampling using stratified sampling of the sample was used. The correlation between the dependent and independent variables using Pearson correlation and regression, and data analysis was performed using SPSS software. The results of this study showed that of the 11 research hypotheses are rejected and the remaining three hypotheses were confirmed. The financial, health and timing dimansions of Islamic life style have no effect on social capital. So if remaining eight dimensions improve and increased have ability to raise the level of social capital among university students. Is expected to use the results in terms of planning and investment security, social, beliefs, religious, moral, family, thinking and science and Islamic lifestyle as factors in the increase of social capital is greater.
مقاله پژوهشی
کلثوم قربانی؛ سارا جلیلیان
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 81-98
چکیده
اافسانه ها و قصه های عامیانه یکی از منابع مهم انسان شناسی و جامعه شناسی برای همه اقوام است و یکی از پشتوانه های فرهنگی هر ملتی به شمار می رود. افسانه های ایرانی نیز حاوی نکته های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... است. از این رو، نگارندگان در این پژوهش سعی کرده اند تا با بررسی افسانه های بیرجند به این پرسش ها پاسخ دهند ...
بیشتر
اافسانه ها و قصه های عامیانه یکی از منابع مهم انسان شناسی و جامعه شناسی برای همه اقوام است و یکی از پشتوانه های فرهنگی هر ملتی به شمار می رود. افسانه های ایرانی نیز حاوی نکته های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... است. از این رو، نگارندگان در این پژوهش سعی کرده اند تا با بررسی افسانه های بیرجند به این پرسش ها پاسخ دهند که نقش و جایگاه اجتماعی زنان در این افسانه ها چیست؟ کارکرد و خویشکاری آنها برای ایفای نقش اجتماعی شان چگونه است؟ برای پاسخگویی به این سؤالات، الگوی ولادیمیر پراپ انتخاب شده است. بر اساس این الگو، زنان در این نوع از روایت های عامیانه در نقش های مادر، دختر، نامادری و همسری، خویشکاری ها و کارکردهای چون شریر، یاریگر و قهرمان دروغین را دارند و بیشترین نوع خویشکاری در بخش شریر دیده می شود. به نظر می رسد این نکته از نوع تفکر و نگرش جامعه به زنان نشأت می گیرد که زنان را مکار و حیله گر می پندارد و بر این باور است که شرارت در وجود این جنس، ذاتی و طبیعی است. روش تحقیق در این مقاله بر اساس تحلیل داده ها و محتوای افسانه هاست.Myth and folk tales are an important source of anthropology and sociology for all ethnic groups, and one of the cultural backbones of each nation. Iranian myths also contain various social, cultural, political and other points. Therefore, the authors in this research have tried to answer these questions by examining the myths of Birjand that what is the role and status of women in these myths? How do they function and function to play their social role? To answer these questions, Vladimir Prop’s pattern has been selected. Women in this type of folk narrative in the roles of mother, daughter, stepmother, and husbandry functions as vicious, fake heroine, and the most kind of self-employed in the wicked part. It seems that this point comes from the type of society’s thinking and attitudes toward women, which considers women to be wise and cunning, and believes that evil is inherent and natural in this gender. The research method in this paper is based on the analysis of the data and the content of the legends.
مقاله پژوهشی
ابراهیم کنعانی؛ نیره کنعانی
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 99-116
چکیده
رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی، یکی از رمان های برجسته ی معاصر است که بسیاری از آیین ها و باورهای پهلوانی و قومی منطقه ی خراسان را شناسانده است، به طوری که با پژوهش در آن، می توان به گنجینه ای ارزشمند از فرهنگ عامه ی خراسان دست یافت. وجود این گنجینه، نشان دهنده ی آن است که رمان کلیدر به پایگاه مناسبی برای انباشت و پاسداشت ...
بیشتر
رمان کلیدر اثر محمود دولت آبادی، یکی از رمان های برجسته ی معاصر است که بسیاری از آیین ها و باورهای پهلوانی و قومی منطقه ی خراسان را شناسانده است، به طوری که با پژوهش در آن، می توان به گنجینه ای ارزشمند از فرهنگ عامه ی خراسان دست یافت. وجود این گنجینه، نشان دهنده ی آن است که رمان کلیدر به پایگاه مناسبی برای انباشت و پاسداشت ذخیره های پهلوانی و قومی تبدیل شده است. آیین قلندری و آیین عیاری، از آیین هایی است که در شخصیت و رفتار برخی از شخصیت های رمان مورد بحث، نمود یافته است. در مقاله ی پیش رو، جلوه هایی از آیین قلندری و عیاری که در رمان کلیدر به آنها اشاره شده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس، پرسش بنیادین پژوهش این است که جلوه ها و مظاهر آیین قلندری و عیاری در رمان کلیدر چیست و کدام شخصیت های رمان توانسته اند صفات و ویژگی قلندران و عیاران را در شخصیت خود به نمایش بگذارند. در واقع، هدف از این پژوهش ردیابی اشارات، ویژگی ها و صفات قلندری و عیاری در شخصیت های رمان کلیدر است. پژوهش حاضر نشان می دهد بسیاری از ویژگی ها و صفات قلندران و عیاران در رفتار و صفات برخی از شخصیت های رمان مانند ماه درویش، گل محمد، مدیار، ستار، گودرز بلخی و خان عمو قابل مشاهده است و همین امر، نشان دهنده ی رواج و گستره ی تاریخی و قومی آیین قلندری و عیاری در خراسان است. باید اشاره کرد که در رمان مورد بحث، عناصر و مظاهر فرهنگ عامه به گونه ای غیرمستقیم در فضا و بافت داستان و در گفت و گوی شخصیت ها و یا در رفتار و کردار آنها، پنهان شده است. به همین دلیل، پژوهش در این اثر می تواند لایه های پنهان رمان را نیز بر ما مکشوف کند.Kelidar novel is one of the most prominent contemprory novels that has recognized the rituals and athletics and ethnic beliefs of Khorasan region, so that with research on it, the valuable treasures of the popular culture of Khorasan can be achieved. The existence of this treasure, shows that the novel, Kelidar has become an appropriate base for keeping ethnic values. Qalandari and Ayyari rituals is displayed in the behavior and personality of some of the characters in the discussed novel. In the present article, some effects of Qalandari and Ayyari rituals are investigated which are mentioned in Kelidar novel. The fundamental question of the research is that, what are the effects and manifestations of Qalandari and Ayyari rituals in the novel and which characters were able to portray the characteristics of the Qalandars and Ayyaran in their personality? In fact, the aim of this study is to trace Ayyari indications and characteristics in the characters of the Kelidar novel. The present study shows that many features of Qalandars and Ayyaran are visible in the behavior and traits of some of the novel’s characters such as Mahdarvish, Golmohammad, Mediar, Sattar, Goodarz Balkhi and Khanamoo. This fact also shows the historical and ethnic range of these traditions in Khorasan. In the discussed novel, the elements and manifestations of popular culture are hidden indirectly in the atmosphere and context of the story, in the dialogue of characters, or in their behavior and deeds. For this reason, research in this work can reveal the hidden layers of the novel to us.
مقاله پژوهشی
ندا مراد؛ سعید گلناری؛ علی علیزاده آبدهگاه
دوره 12، شماره 1 ، آذر 1396، صفحه 117-142
چکیده
هویت چیستی هر چیزی است، اما در مورد آدمی هویت مجموعه ای از خصوصیت های پایداری است که به اعتبار آن، یک فرد انسانی از دیگران متمایز می شود و می تواند با آن خود را بشناسد و به دیگران معرفی نماید. هیچ ملتی، هرچند تازه و نوبنیاد و بدون پیشینه ی تاریخی، بی نیاز از داشتن هویت نیست. ادبیات، گسترده ترین افقی است که در خلال گزارش های ...
بیشتر
هویت چیستی هر چیزی است، اما در مورد آدمی هویت مجموعه ای از خصوصیت های پایداری است که به اعتبار آن، یک فرد انسانی از دیگران متمایز می شود و می تواند با آن خود را بشناسد و به دیگران معرفی نماید. هیچ ملتی، هرچند تازه و نوبنیاد و بدون پیشینه ی تاریخی، بی نیاز از داشتن هویت نیست. ادبیات، گسترده ترین افقی است که در خلال گزارش های آن، می توان مؤلفه های اصلی هویت را که از سرنوشت انسان در اجتماع به ظهور می رسد، بررسی کرد. یوسف بن محمد بن یوسف هروی، معروف به حکیم هروی، فرزند محمد بن یوسف از اهالی خوافِ خراسان بود که در ماوراءالنهر دانش آموخت و قسمت عمده ای از دوران حیاتش را در هرات گذراند. یوسفی از حکمای معروف عهد صفوی بود که بعدها به همراه پدر، به هندوستان مهاجرت کرد و در دربار گورکانیان هند مورد توجه و عنایت ظهیرالدین بابر و پسرش، همایون شاه قرار گرفت و دبیر دربار شد. او همانندِ بسیاری از اندیشمندان ایرانی و در مقام دبیری دربار، با آگاهی از مؤلفه های اصلی هویت ملی، اقدام به بازنمود مؤلفه های هویتی، در نامه های بدایع الانشاء نموده است. این مقاله در پنج بخش، با روشی توصیفی- تحلیلی، به تبیین مؤلفه های اصلی هویت ملی و مصادیق آن می پردازد و در صدد اثبات این مطلب است که این حکیم ایرانی خراسانی تبار، در اثر خود به مؤلفه های ملی، توجه ویژه ای داشته و با زبانی فصیح و نثری مسجع، آن ها را در نامه های بدایع الانشاء انعکاس داده است. نتیجه این پژوهش، نشان می دهد که این اثر، مؤلفه های هویت ملی ایرانی- اسلامی را داراست و یوسفی هروی، هم چون مبلغی نقش تأثیرگذاری در تبیین و ترویج این مؤلفه ها، در دیار هند را داشته است.Identity is anything; but in the case of humans, “identity” is a set of sustainability characteristics that distinguish it from one person to another, and can recognize it and introduce it to others. No nation, albeit fresh and original, without historical background, needs no identity. Literature is the broadest horizon that, through its reports, can examine the main components of identity that emerges from the fate of man in the community. Yusuf bin Muhammad b. Yusuf Herwi, known as Hakim Heravi, son of Muhammad ibn Yusuf, was a Khaf student from Khorasan, who taught knowledge in Mauralenerah and spent most of his life in Herat. Yusufi was one of the most famous ruler of the Safavid era, who later immigrated to India with his father, and attended the court of the Gurkhanis of India and paid attention to Zahir al-Din Baaber and his son, Homayoun Shah, and became secretary of the court. Like many Iranian scholars and as secretary of the court, he, in the knowledge of the main components of the national identity, has represented the elements of identity in the letters of the “Inventive Letters”. This paper deals with the main components of the national identity and its implications in five sections, in a descriptive-analytical manner, and seeks to prove that this Iranian wise Khorasani descendant has paid special attention to national components. And in a glorious and profligate language, Reyes has reflected them in the letters of Allah. The result of this research shows that this work has elements of Iranian-Islamic national identity, and that Yusufi Heravi, as a missionary, has played a role in explaining and promoting these components in India.